خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حامی
2 . مشتری (در رستوران)
[اسم]
patron
/ˈpeɪtrən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حامی
پشتیبان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بانی
پشتیبان
حامی
ولینعمت
مشوق
مترادف و متضاد
backer
sponsor
1.Frederick the Great was the patron of many artists.
1. "فردریک کبیر" حامی هنرمندان بسیاری بود.
2
مشتری (در رستوران)
formal
مترادف و متضاد
client
customer
1.Patrons are requested not to smoke.
1. از مشتریها درخواست میشود سیگار نکشند.
تصاویر
کلمات نزدیک
patrolwoman
patrolman
patrol wagon
patrol car
patrol
patron saint
patronage
patronize
patronizing
patronymic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان