1 . زنده نگه داشتن
[فعل]

to perpetuate

/pərˈpetʃueɪt/
فعل گذرا
[گذشته: perpetuated] [گذشته: perpetuated] [گذشته کامل: perpetuated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زنده نگه داشتن تداوم بخشیدن، در خاطر ثبت کردن

مترادف و متضاد cause to continue
  • 1.Comics tend to perpetuate the myth that ‘boys don't cry’.
    1. کتاب‌های مصور سعی دارند این عقیده که "پسرها گریه نمی‌کنند" را در خاطرات ثبت کند.
  • 2.This system perpetuated itself for several centuries.
    2. این نظام توانسته خود را تا چندین قرن زنده نگه دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان