1 . مربوط بودن
[فعل]

to pertain

/pərˈteɪn/
فعل گذرا
[گذشته: pertained] [گذشته: pertained] [گذشته کامل: pertained]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مربوط بودن

  • 1.regulations pertaining to high-tech industries
    1. قوانین مربوط به صنایع با تکنولوژی بالا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان