[اسم]

persuasion

/pərˈsweɪʒn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اصرار تشویق، مجاب کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ترغیب تشجیع
  • 1.After a lot of persuasion, she agreed to come.
    1. بعد از کلی اصرار، او راضی شد که بیاید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان