خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ذله کردن
[فعل]
to pester
/ˈpestər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: pestered]
[گذشته: pestered]
[گذشته کامل: pestered]
صرف فعل
1
ذله کردن
به ستوه آوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیله کردن
نق زدن
مزاحم شدن
گیر دادن
مترادف و متضاد
badger
1.Journalists pestered neighbors for information.
1. خبرنگاران برای کسب اطلاعات، همسایهها را به ستوه آوردند.
2.The kids kept pestering me to read to them.
2. بچهها مرتب من را ذله میکردند که برایشان (کتاب) بخوانم.
تصاویر
کلمات نزدیک
pest
pessimistic
pessimist
pessimism
pessary
pesticide
pestilence
pestilential
pestle
pesto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان