خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فوتون (ذره بنیادی)
[اسم]
photon
/ˈfoʊtɑːn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فوتون (ذره بنیادی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فوتون
specialized
تصاویر
کلمات نزدیک
photomontage
photojournalism
photography is a pretty expensive hobby.
photography
photographic memory
photonovel
photophobia
photosynthesis
phototropism
phrasal verb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان