خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بمب گذاشتن
[عبارت]
plant a bomb
/plænt ə bɑm/
1
بمب گذاشتن
1.Did she plant the bomb?
1. آیا او آن بمب را گذاشت؟
تصاویر
کلمات نزدیک
plant
planning permission
planning
planner
plankton
plant pot
plant seeds of hope
plantain
plantation
planter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان