Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . به زحمت راه رفتن
[فعل]
to plod
/plɑːd/
فعل ناگذر
[گذشته: plodded]
[گذشته: plodded]
[گذشته کامل: plodded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به زحمت راه رفتن
هنوهن کردن (بهخاطر خستگی)
مترادف و متضاد
trudge
1.We plodded up the hill through the rain.
1. ما زیر باران به زحمت از تپه بالا رفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ploceus
ploceidae
ploce
plisse
plique-a-jour
plodder
plodding
ploddingly
plonk
plonk down
کلمات نزدیک
plinth
plimsolls
plimsoll line
plimsoll
plight
plodding
plonk
plonker
plop
plosive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان