Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شراب ارزان
2 . محکم زمین گذاشتن
3 . بهصورت غیرحرفهای نواختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
plonk
/plɑːŋk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شراب ارزان
شراب نامرغوب
[فعل]
to plonk
/plɑːŋk/
فعل گذرا
[گذشته: plonked]
[گذشته: plonked]
[گذشته کامل: plonked]
صرف فعل
2
محکم زمین گذاشتن
(چیزی را) محکم به زمین کوبیدن
1.He plonked the books down on the table.
1. او کتابها را محکم روی میز گذاشت.
3
بهصورت غیرحرفهای نواختن
people plonking around on expensive instruments
افراد مشغول غیرحرفهای نواختن سازهای گرانقیمت
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
plodding
plimsoll
pliers
pliable
pleurotus ostreatus
plop
plot
ploughland
ploughman's lunch
plover
کلمات نزدیک
plodding
plod
plinth
plimsolls
plimsoll line
plonker
plop
plosive
plot
plotter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان