خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به پریز برق وصل کردن
[فعل]
to plug in
/plʌg ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: plugged in]
[گذشته: plugged in]
[گذشته کامل: plugged in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به پریز برق وصل کردن
مترادف و متضاد
unplug
1.Is the printer plugged in?
1. آیا پرینتر به پریز برق وصل است؟
to plug something in
چیزی را به پریز برق وصل کردن
Could you plug the iron in for me ?
میتوانی اتو را برای من به پریز برق وصل کنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
plug away at
plug and play
plug
plucky
plucked
plug the phone back in, please.
plug-in
plughole
plum
plumage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان