1 . به پریز برق وصل کردن
[فعل]

to plug in

/plʌg ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: plugged in] [گذشته: plugged in] [گذشته کامل: plugged in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به پریز برق وصل کردن

مترادف و متضاد unplug
  • 1.Is the printer plugged in?
    1. آیا پرینتر به پریز برق وصل است؟
to plug something in
چیزی را به پریز برق وصل کردن
  • Could you plug the iron in for me ?
    می‌توانی اتو را برای من به پریز برق وصل کنی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان