خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شعر
[اسم]
poetry
/ˈpoʊ.ə.tri/
غیرقابل شمارش
1
شعر
اشعار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شعر
مترادف و متضاد
poems
verse
1.I enjoy all kinds of poetry, especially love poetry.
1. من از همه نوع شعر لذت میبرم، بخصوص اشعار عاشقانه.
2.modern poetry
2. اشعار معاصر
3.poetry reading
3. شعرخوانی
تصاویر
کلمات نزدیک
poetics
poetically
poetical
poetic
poetess
poignancy
poignant
poignantly
point
point duty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان