خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متاثرکننده
[صفت]
poignant
/ˈpɔɪnjənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more poignant]
[حالت عالی: most poignant]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متاثرکننده
تلخ، غمانگیز
مترادف و متضاد
moving
painful
1.a poignant farewell
1. یک خداحافظی تلخ
2.a poignant memory
2. خاطرهای متاثرکننده
3.Her face was a poignant reminder of the passing of time.
3. چهره او یادآوری تلخی از گذر زمان بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
poignancy
poetry
poetics
poetically
poetical
poignantly
point
point duty
point man
point of application
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان