1 . قطبی کردن 2 . دوقطبی شدن
[فعل]

to polarize

/ˈpəʊləraɪz/
فعل گذرا
[گذشته: polarized] [گذشته: polarized] [گذشته کامل: polarized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قطبی کردن دوقطبی ساختن، به دو قطب تقسیم کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: قطبیدن
  • 1.The issue has polarized public opinion.
    1. (این) موضوع افکار عمومی را دوقطبی کرده‌است.
to polarize a magnet
دوقطبی کردن یک آهنربا

2 دوقطبی شدن

  • 1.Public opinion has polarized on this issue.
    1. افکار عمومی بر سر این موضوع دوقطبی شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان