خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارت پستال
[اسم]
postcard
/ˈpoʊst.kɑrd/
قابل شمارش
1
کارت پستال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارتپستال
مترادف و متضاد
card
1.Ella sent me a postcard from Japan.
1. "الا" از ژاپن کارد پستالی برای من ارسال کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
postbox
postbag
postal voting
postal vote
postal system
postcode
postdate
postdoctoral
postdoctorate
poster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان