خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پودر
[اسم]
powder
/ˈpɑʊd.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پودر
[گرد]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرد
پودر
خاکه
گرده
گرد
مترادف و متضاد
dust
fine particles
1.chili powder
1. گرد فلفل قرمز
تصاویر
کلمات نزدیک
pow
poverty-stricken
poverty trap
poverty line
poverty eradication
powder puff
powder room
powder snow
powdered
powdery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان