Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . میگو
[اسم]
prawn
/prɔn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میگو
گوشت میگو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
میگو
مترادف و متضاد
shrimp
1.We had prawns for lunch.
1. (برای) ناهار، میگو خوردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
prattle
prate
prat
prank
prance
pray
prayer
prayer book
prayer room
prayer rug
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان