خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تمایل
2 . آسیبپذیری
[اسم]
predisposition
/ˌpriːdɪspəˈzɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تمایل
میل، گرایش، عادت
formal
1.These are parents with a predisposition to worry.
1. اینها والدینی هستند که میل به نگران شدن دارند.
2
آسیبپذیری
استعداد (ابتلا به بیماری و ...)
formal
مترادف و متضاد
proneness
susceptibility
a genetic predisposition to liver disease
استعداد ژنتیکی در ابتلا به بیماری کبد
تصاویر
کلمات نزدیک
predispose
predilection
predictor
predictive
prediction
predominant
predominantly
predominate
preeminence
preeminent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان