خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نسبی
2 . به نسبت
[صفت]
pro rata
/ˌprəʊ ˈrɑːtə/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نسبی
formal
مترادف و متضاد
proportionate
1.If costs go up, there will be a pro rata increase in prices.
1. اگر هزینهها بالا بروند، افزایش نسبی در قیمتها به وجود خواهد آمد.
[قید]
pro rata
/ˌprəʊ ˈrɑːtə/
غیرقابل مقایسه
2
به نسبت
به تناسب، متناسبا
formal
مترادف و متضاد
proportionately
1.Prices will increase pro rata.
1. قیمتها به نسبت افزایش خواهند یافت.
تصاویر
کلمات نزدیک
pro bono
pro
prizewinning
prizewinner
prizefight
pro shop
proactive
probability
probability distribution
probable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان