خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدرک
2 . برهان (ریاضی)
3 . گواه
[اسم]
proof
/pruːf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدرک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاهد
اثبات
مترادف و متضاد
evidence
1.Keep your receipt as proof of purchase.
1. رسید خود را به عنوان مدرک خرید نگهدارید.
to bring proof
مدرک آوردن
2
برهان (ریاضی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برهان
3
گواه
اثبات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دلیل
مصداق
تصاویر
کلمات نزدیک
pronunciation
pronouncement
pronounced
pronounce
pronoun
proofread
proofreader
proofreading
prop
propaganda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان