خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به جلو حرکت دادن
2 . سوق دادن
[فعل]
to propel
/prəˈpel/
فعل گذرا
[گذشته: propelled]
[گذشته: propelled]
[گذشته کامل: propelled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به جلو حرکت دادن
به جلو راندن، به سمتی سوق دادن
1.The boat was propelled only by oars.
1. قایق تنها بهوسیله پاروها به جلو رانده میشد.
2.The strong wind propelled the leaf through the air and across the street.
2. باد شدید برگ را در هوا به جلو راند و به آن سمت خیابان برد.
2
سوق دادن
برانگیختن، به کاری واداشتن
1.Fury propelled her into action.
1. خشم او را به حرکت واداشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
propane
propagation
propagate
propagandist
propaganda
propeller
propensity
proper
proper name
proper noun
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان