1 . ادعا کردن 2 . فحوا
[فعل]

to purport

/ˈpɜrˌpɔrt/
فعل گذرا
[گذشته: purported] [گذشته: purported] [گذشته کامل: purported]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ادعا کردن تظاهر کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: وانمود کردن
مترادف و متضاد claim pretend profess
  • 1.she is not the person she purports to be.
    1. او فردی نیست که او ادعا [تظاهر] به بودن می کند [او فردی که به آن تظاهر می کند نیست].
[اسم]

purport

/ˈpɜrˌpɔrt/
قابل شمارش

2 فحوا مفهوم کلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: مدلول
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان