Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . عزیزم
2 . آدم آرام
3 . گربه
[اسم]
pussy cat
/ˈpʊsi kæt/
غیرقابل شمارش
1
عزیزم
informal
مترادف و متضاد
honey
2
آدم آرام
آدم مودب و نجیب
informal
1.He is such a pussy cat.
1. او آدم خیلی آرامی است.
3
گربه
informal
مترادف و متضاد
cat
تصاویر
کلمات نزدیک
puss
pusillanimous
pushy
pushover
pusher
pussyfoot around
pussycat
pussyfoot
put
put a bug in someone's ear
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان