خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوانتوم
[اسم]
quantum
/ˈkwɑːntəm/
قابل شمارش
[جمع: quanta]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوانتوم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوانتوم
specialized
1.The physics student studied quantum mechanics.
1. دانشجویان فیزیک درس مکانیک کوانتوم را خواندند.
تصاویر
کلمات نزدیک
quantity surveyor
quantity
quantitatively
quantitative
quantify
quantum leap
quantum physics
quarantine
quark
quarrel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان