خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راهآهن
[اسم]
railroad
/ˈreɪl.roʊd/
قابل شمارش
1
راهآهن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خط آهن
راهآهن
1.a railroad station
1. ایستگاه راهآهن
2.railroad tracks
2. ریل راهآهن
3.the Pennsylvania Railroad
3. راهآهن پنسیلوانیا
تصاویر
کلمات نزدیک
railings
railhead
railcard
rail
raider
railroad crossing
railway
railway carriage
railway line
railway station
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان