خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عداوت
[اسم]
rancor
/ˈræŋkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عداوت
کینه، خصومت دیرین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کینه
کین
مترادف و متضاد
bitterness
hate
resentfulness
spite
1.he spoke without rancor.
1. او بدون عداوت صحبت کرد.
2.I could see the rancor in his eyes.
2. می توانستم کینه را در چشمانش ببینم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ranch
rana sylvatica
rana pipiens
ramphastidae
ramp up
random
random-access memory
randomly
range
range hood
کلمات نزدیک
rancid smell
rancid
rancher
ranch
ramsons
rand
randall
randolph
random
random access memory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان