خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکستن (نور)
[فعل]
to refract
/rɪˈfrækt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: refracted]
[گذشته: refracted]
[گذشته کامل: refracted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شکستن (نور)
منکسر کردن
1.A prism can refract light.
1. یک منشور می تواند نور را منکسر کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
reformist
reformer
reformatory
reformation
reformable
refraction
refraction of light
refractive index
refractory
refrain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان