خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احیا کردن
[فعل]
to resuscitate
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
احیا کردن
زنده کردن، به هوش آوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زنده کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
resurface
resume
resultant
result
restroom
resuscitation
retail
retailer
retainer
retch
کلمات نزدیک
resurrection
resurrect
resurgence
resurface
resumption
resuscitation
retail
retail park
retail price
retail price index
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان