Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دوباره ظاهر شدن
2 . دوباره به سطح (آب و...) آمدن
3 . روکش تازه کردن (جاده و...)
4 . دوباره پیدا شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to resurface
/riˈsɜrfəs/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دوباره ظاهر شدن
دوباره نمایان شدن
2
دوباره به سطح (آب و...) آمدن
1.The submarine resurfaced.
1. زیردریایی دوباره به سطح آب آمد.
3
روکش تازه کردن (جاده و...)
سطح (چیزی را) عوض کردن، آسفالت (جاده را) عوض کردن
4
دوباره پیدا شدن
مترادف و متضاد
appear
1.One of the missing paintings suddenly resurfaced.
1. یکی از نقاشیهای گمشده ناگهان دوباره پیدا شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
resumption
resume
resulting
resultant
result
resurgence
resurrect
resurrection
resuscitate
resuscitation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان