Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ادامه دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to resume
/rɪˈzum/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: resumed]
[گذشته: resumed]
[گذشته کامل: resumed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ادامه دادن
دوباره شروع کردن، از سر گرفتن
formal
مترادف و متضاد
carry on with
recommence
restart
abandon
suspend
1.Resume reading where we left off.
1. خواندن را از جایی که توقف کردیم ادامه دهید.
2.The violinist resumed playing after the intermission.
2. پس از وقفهای کوتاه، نوازنده ویولن نواختن را از سر گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
resulting
resultant
result
restructure
restroom
resumption
resurface
resurgence
resurrect
resurrection
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان