Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . ردپای چیزی را دوباره گرفتن
2 . دنبال کردن
[فعل]
to retrace
/rɪˈtreɪs/
فعل گذرا
[گذشته: retraced]
[گذشته: retraced]
[گذشته کامل: retraced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ردپای چیزی را دوباره گرفتن
(راه قبلی را) طی کردن
1.We shall retrace the route taken by Marco Polo.
1. ما باید راهی که "مارکو پولو" رفت را تا طی کنیم.
2
دنبال کردن
1.Detectives are trying to retrace her movements on the night she disappeared.
1. کارآگاهها دارند سعی میکنند حرکات او را در شبی که ناپدید شد، دنبال کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
retouch
retort
retool
retiring
retirement plan
retract
retractable
retractable pen
retracted
retractile
کلمات نزدیک
retouch
retort
retiring
retirement home
retirement age
retract
retrain
retraining
retread
retreat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان