خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قافیه داشتن
2 . قافیه
3 . شعر (قافیهدار)
[فعل]
to rhyme
/raɪm/
فعل ناگذر
[گذشته: rhymed]
[گذشته: rhymed]
[گذشته کامل: rhymed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قافیه داشتن
1."Chair" rhymes with "bear".
1. واژه "chair" با "bear" قافیه دارد.
2.This poem doesn't rhyme.
2. این شعر قافیه ندارد.
[اسم]
rhyme
/raɪm/
قابل شمارش
2
قافیه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وزن شعر
قافیه
1.Can you think of a rhyme for ‘beauty’?
1. آیا میتوانی برای واژه "زیبایی" قافیه پیدا کنی؟
3
شعر (قافیهدار)
شعر مقفی
children’s rhymes and stories
اشعار و داستانهای کودکان
تصاویر
کلمات نزدیک
rhubarb
rhotic
rhonda
rhombus
rhomboid
rhyming slang
rhythm
rhythm and blues
rhythmic
rhythmical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان