خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکاف
[اسم]
rift
/rɪft/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکاف
ترک
مترادف و متضاد
opening
split
1.Efforts to heal the rift between the two countries have failed.
1. تلاش برای از بین بردن شکاف بین دو کشور با شکست مواجه شد.
2.The rift within the party deepened.
2. شکاف بین اعضای حزب عمیق تر شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rifling
rifleman
rifle range
rifle
riffraff
rift valley
rig
rig up
rig veda
rigging
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان