1 . لوله کردن 2 . رسیدن
[فعل]

to roll up

/ˈɹoʊl ˈʌp/
فعل گذرا
[گذشته: rolled up] [گذشته: rolled up] [گذشته کامل: rolled up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لوله کردن پیچیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: لوله کردن
  • 1.Could you roll up that string for me?
    1. می‌توانی آن طناب را برای من بپیچی؟

2 رسیدن

  • 1.They rolled up at the party two hours late.
    1. آنها دو ساعت دیرتر به مهمانی رسیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان