خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لوله کردن
2 . رسیدن
[فعل]
to roll up
/ˈɹoʊl ˈʌp/
فعل گذرا
[گذشته: rolled up]
[گذشته: rolled up]
[گذشته کامل: rolled up]
صرف فعل
1
لوله کردن
پیچیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لوله کردن
1.Could you roll up that string for me?
1. میتوانی آن طناب را برای من بپیچی؟
2
رسیدن
1.They rolled up at the party two hours late.
1. آنها دو ساعت دیرتر به مهمانی رسیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
roll out the red carpet
roll of honor
roll call
roll bar
roll
roll-away
roll-on/roll-off
rolled-up
roller
roller coaster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان