خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسکیت
[اسم]
roller skating
/ˈroʊlər skeɪtɪŋ/
غیرقابل شمارش
1
اسکیت
مترادف و متضاد
skating
1.When we were kids, we used to go roller skating every weekend.
1. وقتی بچه بودیم، همیشه هر آخر هفته به اسکیت میرفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
roller skate
roller coaster of emotions
roller coaster
roller
rolled-up
rollerball pen
rollerblade
rollerblader
rollerblades
rollerblading
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان