خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرویس اتاق (هتل)
[اسم]
room service
/rum ˈsɜrvəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرویس اتاق (هتل)
1.I didn't order room service.
1. من سرویس اتاق سفارش ندادم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
parenting
co-parent
box-cutter
go nowhere
failed
cabin crew
e-ticket
railroad crossing
mojito
internet cafe
کلمات نزدیک
room for improvement
room
rookie
rookery
rook
room-mate
roomer
roommate
roomy
roost
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان