خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرخش
2 . تغییر محصول کاشت شده در خاک (برای تقویت خاک)
[اسم]
rotation
/roʊˈteɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چرخش
دوران، گردش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرخش
دوران
گردش
1.The earth completes 366 rotations about its axis in every leap year.
1. زمین در هر سال کبیسه 366 گردش حول محور خود انجام میدهد.
the speed of rotation
سرعت دَوَران
2
تغییر محصول کاشت شده در خاک (برای تقویت خاک)
تصاویر
کلمات نزدیک
rotate
rotary club
rotary
rota
rot
rote
rote learning
roti
rotisserie
rotor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان