خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قایقرانی
[اسم]
rowing
/ˈroʊɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قایقرانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاروزنی
قایقرانی
1.to go rowing
1. قایقرانی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
rower
rowdy
rowboat
rowan
row house
rowing boat
roy
roya
royal
royal blue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان