خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مصاحبت کردن
[جمله]
rub shoulders with someone
/rʌb ˈʃoʊldərz wɪð ˈsʌmˌwʌn/
1
مصاحبت کردن
معاشرت کردن
مترادف و متضاد
rub elbows with someone
1.We went to the party in order to rub shoulders with some interesting artists.
1. ما به مهمانی رفتیم تا با چند هنرمند مشهور مصاحبت کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rub salt in the wound
rub out
rub off
rub in
rub elbows with someone
rub the wrong way
rub up
rub-down
rubber
rubber band
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان