خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غاروغور کردن (شکم)
2 . (صدای) غرش
[فعل]
to rumble
/ˈrʌmbl/
فعل ناگذر
[گذشته: rumbled]
[گذشته: rumbled]
[گذشته کامل: rumbled]
صرف فعل
1
غاروغور کردن (شکم)
1.I'm so hungry my stomach's rumbling.
1. آنقدر گرسنه هستم که شکم غاروغور میکند.
[اسم]
rumble
/ˈrʌmbl/
قابل شمارش
2
(صدای) غرش
a rumble of thunder
صدای غرش رعد
تصاویر
کلمات نزدیک
rumba
rum
ruling party
ruling
ruler
rumble of thunder
rumble strip
rumbling
rumblings
rumbustious
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان