خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترفند
[اسم]
ruse
/ruz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ترفند
نیرنگ، حیله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پلتیک
ترفند
حیله
دوز و کلک
رودست
هارت و پورت
نیرنگ
مکر
مترادف و متضاد
scheme
stratagem
trick
1.Emma tried to think of a ruse to get Paul out of the house.
1. "اما" تلاش کرد که با ترفندی "پال" را از خانه بیرون بکشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rural
rupture
rupee
runway
runt
rush
rush hour
rush into
rush job
rushed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان