خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیرحم
[صفت]
ruthless
/ˈruːθləs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ruthless]
[حالت عالی: most ruthless]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیرحم
سرسخت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیامان
بیمروت
ستمگر
سفاک
دلسنگ
ظالم
1.a ruthless dictator
1. یک دیکتاتور بیرحم
2.Some people believe that to succeed in this world you have to be ruthless.
2. بعضی از مردم معتقدند که برای موفق شدن در این جهان باید سرسخت بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ruth
rutabaga
rut
rusty
rustproof
ruthlessly
ruthlessness
rutted
rv
rwanda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان