1 . زین (دوچرخه، اسب و ...) 2 . زین کردن (اسب)
[اسم]

saddle

/ˈsædl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زین (دوچرخه، اسب و ...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: زین
  • 1.the saddle on the horse
    1. زین روی اسب
[فعل]

to saddle

/ˈsædl/
فعل گذرا
[گذشته: saddled] [گذشته: saddled] [گذشته کامل: saddled]

2 زین کردن (اسب) زین بستن (روی اسب)

معادل ها در دیکشنری فارسی: زین کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان