خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فروشنده مرد
[اسم]
salesman
/ˈseɪlz.mən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فروشنده مرد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فروشنده
1.I asked the salesman for advice.
1. نظر فروشنده مرد را پرسیدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
salesgirl
salesclerk
sales tax
sales talk
sales slip
salesmanship
salesperson
saleswoman
salient
saline water
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان