Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مرهم
[اسم]
salve
/sælv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مرهم
ضماد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ضماد
مترادف و متضاد
balm
cream
ointment
1.to apply a salve
1. مرهم مالیدن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
salvation
salvager
salvageable
salvage yard
salvage value
salvelinus
salvelinus alpinus
salvelinus fontinalis
salver
salverform
کلمات نزدیک
salvation
salvage yard
salvage
salvador
salute
salver
salvia
salvia divinorum
salvo
sam
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان