خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهداشتی
[صفت]
sanitary
/ˈsænəteri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sanitary]
[حالت عالی: most sanitary]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهداشتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهداشتی
سالم
1.Diseases were spread through poor sanitary conditions.
1. بیماریها به علت شرایط بهداشتی ضعیف پخش شدند.
2.Often, the camps were not very sanitary.
2. اغلب، اردوگاهها خیلی بهداشتی نبودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
sanguine
sangria
sangfroid
sane
sandy beach
sanitary towel
sanitation
sanitize
sanity
sanskrit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان