خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماهواره
2 . قمر (در منظومه شمسی)
[اسم]
satellite
/ˈsæ.t̬əlˌɑɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماهواره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماهواره
مترادف و متضاد
artificial satellite
space capsule
space station
satellite television
تلویزیون ماهوارهای
weather satellite
ماهواره آب و هوا
2
قمر (در منظومه شمسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قمر
اقماری
مترادف و متضاد
moon
secondary planet
1.Our moon is one of the largest satellites in the solar system.
1. ماه ما یکی از بزرگترین قمرهای منظومه شمسی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
satchel
satay
satanism
satanic
satan
satellite dish
satellite television
satellite tv
satiate
satiety
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان