خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شستن
2 . بوته
3 . شستشو (همراه با سایش)
[فعل]
to scrub
/skrʌb/
فعل گذرا
[گذشته: scrubbed]
[گذشته: scrubbed]
[گذشته کامل: scrubbed]
صرف فعل
1
شستن
1.I found him in the kitchen, scrubbing the floor.
1. من او را در آشپزخانه یافتم درحالی که داشت زمین را میشست.
[اسم]
scrub
/skrʌb/
غیرقابل شمارش
2
بوته
درختچه
1.The bird disappeared into the scrub.
1. پرنده در بوته ناپدید شد.
3
شستشو (همراه با سایش)
شستن
تصاویر
کلمات نزدیک
scrounger
scrounge
scrotum
scrooge
scrollbar
scrub up
scrubbing brush
scrubs
scruff
scruffy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان