خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . داروی آرامبخش
[اسم]
sedative
/ˈsedətɪv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
داروی آرامبخش
داروی مسکن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرامبخش
قرص مسکن
مسکن
قرص آرامبخش
مترادف و متضاد
tranquillizer
1.The doctor gave her a mild sedative to help her sleep.
1. دکتر به او یک داروی مسکن ملایم داد که کمکش کند بخوابد.
تصاویر
کلمات نزدیک
sedation
sedately
sedate
sedan
security service
sedentary
seder
sediment
sedimentary
sedimentary rock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان