خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انتخابی
[صفت]
selective
/səˈlɛktɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more selective]
[حالت عالی: most selective]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انتخابی
گزینشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انتخابی
1.As a teacher she was very selective, accepting only a small number of exceptionally gifted pupils.
1. به عنوان معلم، او خیلی گزینشی است، و تنها تعداد کمی از دانش آموزان با استعداد را قبول می کند.
2.He seemed to have a very selective recall of past events.
2. او حافظهای بسیار انتخابی درباره وقایع گذشته دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
selection board
selection
selected
select
seldom
selector
selenium
self
self-absorbed
self-actualization
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان