خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خود
[اسم]
self
/self/
قابل شمارش
[جمع: selves]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خود
ذات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باطن
خود
خویشتن
ذات
نفس
ضمیر
1.his true self
1. ذات حقیقی او
2.Now I’m feeling better, and I’m back to my old self again.
2. اکنون حالم بهتر است، و من دوباره به خود قبلیام برگشته ام.
تصاویر
کلمات نزدیک
selenium
selector
selective
selection board
selection
self-absorbed
self-actualization
self-addressed envelope
self-adhesive
self-adhesive paper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان